امروزیات/ روزانه های من

افکار خود را به دست ماندگاری میسپارم شاید کسی دید و همدردی کرد....

امروزیات/ روزانه های من

افکار خود را به دست ماندگاری میسپارم شاید کسی دید و همدردی کرد....

امروزیات/ روزانه های من

مینویسم از دلم بر روی لوح زندگی
آن چنین بود و نماند و این چنین خواهد نماند

آخرین مطالب

نوشتن فکر ها ، الکی فکر کردن را میکشد

دوشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۱، ۰۷:۴۱ ب.ظ

حتما شده است ساعت ها به یک نقطه خیره شوید و به فکر فرو رفته باشید . 
اگر کسی همان لحظه از شما بپرسد به چی فکر میکنی ؟ میگویی هیچی 
اما این جوابی برای دست به سر کردن دیگران نیست جواب شما حقیقت است ، شما در آن لحظه به هیچ چیز فکر نمیکردید . اینگونه خیره شدن به دیوار عجیب است انگار آدم از این جهان جدا شده و در یک صفحه سفید منجمد مانده . فقط کافیه دو ساعت بعد اینگونه فکر ها از خود بپرسیم درباره چی فکر میکردم ؟ آن زمان است که صدایی از درونتان میگوید نمیدانم بیا دوباره فکر کنیم و به سمت نزدیک ترین دیوار موجود میروید.
شاید این طلسم دیوار ها است که آدم ها را به فکر کردن به هیچ چیز مشغول میکند . حقیقتش را اگر بخواهید آدم به در آن زمان به خیلی چیز ها فکر میکند اما سطحی و هی شاخه به شاخه میشوند یا به بدبختی های گذشته مشغول و از آن بدتر به اتفاقات ناگوار رخ نداده آینده می نشیند و به گریه می افتد. این نوع فکر کردن حرکت به سمت سراب است که هرگز چیزی به ما نمی افزاید . خب پس ما چه کار کنیم وقتی زمین و زمان و دیوار ما را به فکر کردن میخوانند ؟ 
خیلی راحت است به جای حرکت به سمت دیوار به سمت دفتر و خودکارمان حرکت کنیم . بگذاریم هر چه که در سرمان است خود را سُر بدهد روی کاغذ و آنجا بنشیند . بعضی از افکار در سر مانند موریانه اند شروع میکنند به خوردن ذهن اما وقتی روی کاغذ می آیند می شوند کبریت بی خطر . چه بسیار افکاری که داشتند ما را دیوانه میکردند اما وقتی روی کاغذ آمدند دیگر کوچک ترین اهمیتی نداشتند .
نوشتن فکر ها برای ما سازنده است باعث میشود افکار خود را از بیرون ببینیم و بفهمیم چگونه فکر میکنیم . باعث میشود فکر های ما با نظم باشند و شخصیت بگیرند . اینگونه فکر کردن باعث رشد ما میشود . همین الان که دارم این متن را مینویسم ، درگیر افکار پوچ دیواری بودم که تصمیم گرفتم افکارم را به دست کاغذ بسپارم و همین طور که دیدید نتیجه سازنده بود و تبدیل شد به این متن . 
نوشتن فکر ها مثل الک است افکارمان را خالص میکند . از طرفی باعث  کاهش شلوغی افکار در سر میشود و ما صدایی را که منتظرش هستیم میشنویم حتی در بد ترین شرایط .
گاهی اوقات وقتی  که میخواهیم افکار چموش در سر مان را بنویسیم ، متوجه تغییر شکلشان روی کاغذ میشویم که برایمان تعجب آور است و در جا مپرسیم من که به این ها فکر نمیکردم ، پس این ها چی هستند ؟ 
این از اعجاز ها و حتی ضعف های  نوشتن است خیلی از افکار ما در سرمان شکل دیگری دارند اما برای ورود به این دنیا و دیده شدن روی کاغذ ، مجبورند تغییر شکل بدهند که خیلی اوقات اتفاق بدی است .حتما شده است که یک اتفاق بسیار خوش حال کنند  را بخواهید بنویسید که فراموش نشود اما همین که کمی مینویسد میگویید این ، آن چیزی نبود که در سر من است . طبیعی است آدم انقدر باید تمرین و تلاش کند تا بتواند رضایت خود را کسب کند اما حقیقت این است که ما هرگز نمیتوانیم دقیقا چیزی که در سرمان است را روی کاغذ پیاده کنیم . هوشنگ ابتهاج میگویید بعد از ا ین همه تلاش و در دنیای ادبیات بودن تنها میتوانم بیست درصد چیزی که در سر دارم را بنویسم (چیزی تو این مایه ها ) 
دلیلش هم این است که زبان برای ارتباط میان ما انسان ها ساخته شده و ذهنیات  انسان چیزی فراتر از آن است . ما میتوانیم به چیز هایی فکر کنیم که هرگز وجود نداشته اند یعنی این دنیا ناتوان است در خلق  افکار ما 
پس چرا فکر میکنیم زبان و ادبیات انقدری توان دارد که احساسات ما را عینا ثبت کند ؟ نمیشود پس تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که با تلاش و نوشتن رضایت خود را کسب کنیم  شاید لبخدی به گوشه لبمان نشست .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی